پیر مردى جهاندیده به دیدار “عبدالمک فرمانرواى اموى کوفه ” میرود وبا اشاره به وقایع بیست سال گذشته :
شهادت امام حسین علیه السلام، حکومت ابن زیاد ، پیروزى مختار برستمگران ، روى کار آمدن مصعب وکشته شدنش به دست دژخیمان مروان وآغاز جهاندارى مروان اورا از دنیا پرستى نکوهش میکند .
میرزا صادق تفرشى شاعر قرن ١٢ گزارش این دیدار را چنین سروده است :
نادره مردی ز عرب هوشمند گفت به عبد الملک از روی پند
آه که در ظرف کم از بیست سال دیدهام این قدر تصاریف حال
زیر همین بقعه و این بارگاه پیش همین مسند و این دستگاه
بودم و دیدم که ز ابن زیاد وای چهها رفت که چشمم مباد
بر سپری چون سپر آسمان غیرت خورشید شدی خون چکان
سر که هزارش سر و افسر فدا لایق دستار رسول خدا
باز به چندی سر آن بر سپر بود ز مختار به روی سپر
باز چو مصعب سر و سردار شد دستکش او سر مختار شد
وین سر مصعب به تقاضای کار تا چه کند با سر تو روزگار