آن مرد از وجود مار در غار خبر نداشت !


آن مرد از وجود مار درون غار بیخبر است. آن زن هم از وجود سنگ روی مرد بیخبر است.
زن با خودش فکر میکند که من در حال سقوط هستم، نمیتوانم بالا بروم چون مار دست مرا نیش زده. چرا مرد کمی بیشتر از قدرت خود استفاده نمیکند و مرا بالا نمیکشد؟!
مرد با خود فکر میکند که من درد زیادی را تحمل میکنم با این وجود با تمام توان دست زن را گرفته ام، چرا زن کمی تلاش نمیکند و خود را بالا نمیکشد؟!
حقیقت این است که شما فشاری که بر روی دیگران است را نمی بینید، دیگران هم فشاری که بر روی شما هست را نمی بینند. زندگی اینگونه است، سر کار، در خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان. ما باید سعی کنیم یکدیگر را بفهمیم و درک متقابل از هم داشته باشیم.
یاد بگیریم متفاوت از قبل فکر کنیم، شاید کمی عمیق تر، واضح تر و در تعامل بیشتر با دیگران.
اندکی فکر کردن و صبور بودن نتایج بزرگی را در پی خواهد داشت.
با یکدیگر مهربان باشیم.
هر کسی را که در اطراف خود می‌بینید در حال جنگیدن در زمین جنگ زندگی خود است.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.