آیا راه بهترى وجود نداشته ؟

 

image

روزی، گوساله ای باید از جنگل بکری می گذشت تا به چراگاهش برسد. گوساله بی فکری بود و راه پرپیچ و خم و پرفراز و نشیبی برای خود باز کرد. روز بعد، سگی از آنجا می گذشت، از همان راه استفاده کرد و از جنگل گذشت. مدتی بعد بز  راهنمای گله، آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن راه عبور کنند.
مدتی بعد، انسانها هم از همین راه استفاده کردند؛ می آمدند و می رفتند، به راست و چپ می پیچیدند، بالا می رفتند و پایین می آمدند، شکوه می کردند و آزار می دیدند. اما هیچ کس سعی نکرد راه جدیدی باز کند.
مدتی بعد، آن کوره راه، خیابانی شد. حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی را که می توانستند در سی دقیقه طی کنند، سه ساعته بروند. مجبور بودند همان راهی را بپیمایند که گوساله ای گشوده بود.
سال ها گذشت و آن خیابان، جاده اصلی یک روستا شد و بعد شد خیابان اصلی یک شهر. همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند، مسیر بسیار بدی بود.
در همین حال، جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسان ها دوست دارند مانند کوران، راهی را که قبلن باز شده، طی کنند و هر گز از خود نپرسند آیا راه بهتری وجود دارد یا نه.
————
اگر همیشه به دنبال آن باشیم که از جاده های گذشتگان عبور کنیم، همواره به تکرار مکرراتی خواهیم رسید که در آن خبری از خلاقیت نیست. پس گاهی اوقات شجاعت داشته باشیم و بیراهه هایی را که هیچکس از آن گذر نمی کند امتحان کنیم.
لازمه هر شروع خلاقى ، داشتن شجاعت است. اگر از شکست، ترس داشته باشید و یا شجاعت شروع را نداشته باشید، همواره همان که هستید، خواهید ماند و تلاش و تقلای شما تنها به سردردی مزمن خواهد انجامید. حتماً نباید کاری را که می خواهید انجام دهید، قبلن کسی انجامش داده باشد، که اگر اینچنین بود دیگر امروز مفهومی به نام خلاقیت معنا داشت ؟

image

 

برتراند راسل : «وقتى این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی ها را تکرار کرد.»
با خلاقیت، پرسشگری، نقادی و البته شجاعت سعی کنید رفتارها و روشهای غلط را که در سازمان به صورت هنجار درآمده اند و فرهنگ سازمانی را شکل داده اند از بین ببرید و آنها را با روشها و رفتارهای درست و مؤثر جایگزین کنید.

این نوشته در خواندینهای علمی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.