اضطراب امروز ، مدیریت فردا

image

یکی از سوالاتی که این روزها ذهن بسیاری از مردم را به خود مشغول کرده، ارتباط میان شبکه های اجتماعی اینترنتی و تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این پدیده معاصر است. دغدغه های بسیاری وجود دارد و سوال های بی پاسخی در ذهن تک تک ما نقش بسته است.

انتشار گسترده برخی شایعات از طریق شبکه های اجتماعی، اعتمادهای نابجا و زودهنگام به روابط اینترنتی که حاصلی جز سرخوردگی و گاه بروز و ظهور خسارت های مادی و معنوی ندارد، شوخی های نابجا و بعضا خلاف انسانیت نظیر انتشار گسترده فیلم های غیراخلاقی از حریم خصوصی افراد… همه و همه مصادیقی از نگرانی های عمومی در خصوص شبکه های اجتماعی بوده است و با افزایش استفاده گسترده مردم از شبکه های اجتماعی موبایلی و اینترنتی این سوال به شکل جدی تری ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است که آیا چنین جوامع مجازی اساسا در بردارنده فایده ای هم هست یا فقط باید منتظر شنیدن اخبار ناگوار در خصوص روابط حاصل از حضور و فعالیت در شبکه های اجتماعی اینترنتی باشیم؟

جسیکا هیلبرمن(مولف و پژوهشگر شناخته شده آمریکایی)، در پاسخ به این پرسش می گوید: «امروزه، بسیاری از نوجوانان و جوانان به فعالیت های اجتماعی شبکه ای اشتغال دارند و برای ساختن زندگی خود و ایجاد تغییرهای غیراینترنتی از روابط و مناسبات اینترنتی استفاده می کنند. فعالیت در شبکه های اجتماعی دربرگیرنده همه ابعاد زندگی است. از قرار گذاشتن با دوستان گرفته تا کاریابی برای افراد کم درآمد» (هیلبرمن، ۲۰۰۹: ۶ ـ ۷). همچنین مایکل میس نویسنده روبیکان بلاگ نیز در یادداشت های خود چنین می نویسد: «شبکه های اجتماعی امروزه نقش بسیار با اهمیتی در زندگی کاربران اینترنت یافته و آن نقش، حفظ ارتباط میان کاربران جوان و مناسبات آنان با تمامی افرادی است که می شناسند، مانند خانواده و دوستان و همکاران خود». شاید همین امر یعنی حفظ روابط میان اعضای خانواده، دوستان و همکاران فلسفه اصلی شکل گیری شبکه های اجتماعی موبایلی و رایانه ای بوده است، اما در این میان همان طور که در ابتدا اشاره شد نمی توان برخی رویدادهای تلخ و تاثربرانگیز ناشی از استفاده نامناسب از شبکه های اجتماعی موبایلی و رایانه ای را نادیده گرفت. پاسخ دقیق تر این مساله آن است که جوانان و خصوصا نوجوانان و اخیرا برخی از کودکان بدون شناخت واقعیت های فضای مجازی به این فضا وارد شده و دچار آسیب می شوند. در این میان چاره ای نیست جز این که باور کنیم ما همه مقصر هستیم. مقصر هستیم چون موضوع سواد رسانه ای و سواد دیجیتالی را جدی نگرفته ایم. چون به جای برخوردهای سلبی به سمت اقدامات هوشمندانه آموزشی و پرورشی نرفته ایم. هنوز بعد از سال ها جای درس سواد رسانه ای در دوره های آموزشی ما از ابتدایی گرفته تا دانشگاه خالی است و زمان همچنان می گذرد و مشخص نیست در آینده چه خواهد شد؟

سواد رسانه ای در فضای مجازی الگویی است تا بر اساس آن کاربران اینترنت نه به عنوان یک عنصر منفعل بلکه به عنوان یک پدیده فعال و جاری در فرآیندی شناختی به حساب آیند و عمل تفسیر و تحلیل پیام و کشف هویت ارتباط گران را انجام دهند. تفکر انتقادی و تلاش برای آگاهی دو ویژگی اصلی سواد رسانه ای است. در این میان برای روشن تر شدن بحث، به نتایج یک مطالعه تحقیقاتی با عنوان «آثار اینترنت: دختران و رسانه های جدید» اشاره می کنم. بر اساس نتایج این پژوهش گر چه بسیاری از دختران کودک و نوجوان دارای دانش رایانه هستند، اما همین افراد وقتی که در یک موقعیت ناشناخته قرار می گیرند، به افرادی آسیب پذیر و بی سواد تبدیل می شوند.

بنابراین آموزش سواد رسانه از سوی پدران، مادران، معلمان و رسانه های جمعی به دختران و پسران می تواند نقش مهمی در عبور از تهدیدهای فضای مجازی داشته باشد. در چنین شرایطی اگر تهدیدها مدیریت شوند، فرصت ها طلوع خواهند کرد. در همین زمینه نتایج پژوهش سال ۱۳۹۰ اینجانب در دانشگاه امام صادق(ع) بیانگر آن است که انگیزه هایی همچون مشارکت در بحث های گروهی و ابراز عقیده، طرح مباحث شغلی و حرفه ای و در نهایت کسب اطلاعات و دانش جزو پنج انگیزه اصلی استفاده جوانان و نوجوانان از شبکه های اجتماعی است و این به معنای آن است که شبکه های اجتماعی قدرت مدیریت آینده را در مسیر پیشرفت خواهند داشت.

محمد صادق افراسیابی

http://press.jamejamonline.ir/Newspreview

این نوشته در خواندنیها ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.