اعتراضى نکردم

اعتراضى نکردم

قاضی: اسم؟

برشت:شما خودتون می دونین…

قاضی: می‌دونیم اما شما خودت باید بگی.

برشت:خب. من رو به خاطر برتولت برشت بودن محاکمه می‌کنین.

دیگه چرا باید اسمم رو بگم؟

قاضی: با این حال باید اسمتون رو بگین.

اسم؟ برشت:من که گفتم. برشت هستم.

قاضی: ازدواج کرده اید؟

برشت : بعله

قاضی: با چه کسی؟

برشت: با یک زن.

خنده حضار در دادگاه قاضی:شما دادگاه رو مسخره می‌کنید؟

برشت: نه این طور نیست.

قاضی: پس چرا می‌گویید با یک زن ازدواج کرده‌اید؟

برشت: چون واقعا با یک زن ازدواج کرده‌ام!

قاضی: کسی را دیده‌اید با یک مرد ازدواج کند؟

برشت: بعله!

قاضی: چه کسی؟

برشت: همسر من.

او با یک مرد ازدواج کرده است.

 اول به سراغ یهودی‌ها رفتندمن یهودی نبودم، اعتراضی نکردم

پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردندمن لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم 

آنگاه به لیبرال‌ها فشار آوردند من لیبرال نبودم، اعتراض نکردم
سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید کمونیست نبودم، بنابراین اعتراضی نکردم
سرانجام به سراغ من آمدند هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند .
           
                                                                 ” برتولت برشت “
این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.