برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی

securedownload (1)

زبسکه چشم تو مردم فریب و محتال است

هزار چشم چو چشم منش بدنبال است

بغیر وصل توام نیست آرزوئی لیک

مرا همیشه فلک بر خلاف آمال است

کجا بدامن وصل تو دسترس دارد

کسیکه چو من بیچاره تیره اقبال است

زعزم خویش بجان تو منصرف نشوم

اگر چه در ره عشقت هزار اشکال است

قدم گذار ببازار حسنِ خویش  و ببین

برای قیمت یک بوسه ات چه جنجال است

برو قوی شو اگر راحتِ جهان طلبی

که در نظام طبیعت ضعیف پامال است

نگر بدفتر   کردارِ  مردمان ِ بزرگ

که  عز وجاه نصیب رجال فعال است

گذشت دوره سلطان حسین و دلشادم

که روزگار بعکس مرام جهال است

بدرد گلشن بیدل کجا رسی زیرا

زبان ناطقه در شرح هجر تو لال است

                  ” على اکبرگلشن آزادی “

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.