سرنوشت خودراچگونه مى سازید ؟

image

آیاروی کیفیت زندگی خود کار می‌کنید یا فقط زندگی را می‌گذرانید؟ در اینجا چشم‌انداز و روش‌هایىارائه می‌شود که برای برنامه‌ریزی و تحقق زندگی و شغلی که درخور آن هستید به آن نیاز خواهید داشت. 

بسیاری از افراد از این مساله شکایت می‌کنند که آن زندگی را که می‌خواهند ندارند. دلیل اصلی عدم برآورده شدن انتظارات افراد همان دلیلی است که اکثر شرکت‌ها در دستیابی به اهدافشان شکست می‌خورند: برنامه‌ریزی و اجرای ضعیف. برای من جالب است که چه تعداد از مدیران موفق که برای کسب‌و‌کار خود استراتژی خلق می‌کنند، زندگی خود را به شانس واگذار می‌کنند. اغلب، راحت‌تر است (توجه کنید نگفتم آسان‌تر) که شکایت کنیم و عوامل خارجی را مسوول عدم موفقیت یا ناخشنودی خود بدانیم به جای آنکه برای زندگی خود کمی زمان صرف کنیم نه اینکه فقط زندگی را بگذرانیم.
من روش دیگری را انتخاب کرده‌ام. من و یکی از دوستان کارآفرینم به نام جی، چهار روز در سال را به تعیین آینده خود اختصاص می‌دهیم و نسبت به هم احساس مسوولیت داریم. در اینجا چهار مورد را که ضامن موفقیت است نام می‌بریم.
۱- برنامه‌ریزی برای آینده مطلوب
همان‌طور که لویس کارول گفته است: اگر نمی‌دانید به کجا می‌روید، پس هر مسیری را می‌توانید انتخاب کنید. جی و من هر دو در آستانه پنجاه سالگی هستیم، بنابراین، ۶۰ امین تولد ما معیار این سفر خواهد بود. دوازده سال برای انجام اصلاحات و جذب هرگونه عوامل خارجی که با آن برخورد می‌کنیم زمان نسبتا زیادی است. برنامه‌ریزی ما خاص و قابل اندازه‌گیری خواهد بود. ما زمانی را به بررسی و بحث درباره جزئیات همه جنبه‌های زندگی شخصی و حرفه‌ای خود اختصاص خواهیم داد تا به موفقیت و خوشبختی دست یابیم.
۲- واقعیت گرا باشید
هیچ‌یک از ما دو نفر نمی‌تواند در سن ما (و با قد ما) در تیم بسکتبال آمریکا بازی کند. آینده باید متضمن موضوعاتی باشد که با منابع و محدودیت‌های فعلی از لحاظ فیزیکی امکان‌پذیر باشد. واقع‌گرایی در نفس خود محدود‌کننده نیست، با این وجود من و جی تمام خلاقیت خود را به کار خواهیم گرفت تا آینده الهام بخشی را طرح کنیم که در آن از تمام فرصت‌ها و سرمایه هایمان استفاده شود. ما در عین حال فیلترهایی ایجاد کردیم که از هدر رفتن زمان و انرژی درباره موضوعات دست نیافتنی یا نامربوط جلوگیری کند.
۳- تصمیم بگیرید می‌خواهید چه کسی باشید نه اینکه چگونه باشید
ما تصمیم داریم مشخص کنیم می‌خواهیم در سن ۶۰ سالگی چه کسی باشیم نه اینکه می‌خواهیم چه کاری انجام دهیم. مفهوم «چه کسی» بر اساس اشتیاق و علاقه، شایستگی‌ها و رضایت، مانند نیازهای مادی شکل می‌گیرد. اگر من بدانم واقعا می‌خواهم چه کسی باشم، می‌توانم مشخص کنم چه کارهایی باید انجام دهم، چه مالکیتی داشته باشم، چه منابعی نیاز دارم. همچنین می‌توانم مشخص کنم چه کارهایی را نباید انجام دهم، چه مالکیتی را نداشته باشم و غیره، و در جایی که نیاز به زمان و منابع وجود دارد، بر این موضوع تمرکز کنم.
۴- صادق باشید
جی و من دائما یکدیگر را درباره این مساله که ما که هستیم و می‌خواهیم که باشیم به چالش می‌کشیم. نباید هیچ ملاحظه‌ای درباره این موضوع وجود داشته باشد. من نمی‌توانم اجازه دهم جی داستان‌ها و دلیل تراشی‌های خودش را که به گمراهی و حواس‌پرتی می‌انجامد باور کند. هشدار: اجازه انجام چنین گفت‌وگوهایی نیاز به شناخت بسیار زیاد از یکدیگر و اعتماد زیاد دارد. دقت کنید که طرف مقابل خود را با هوشیاری انتخاب نمایید.
۵- از امکاناتی که در اطرافتان هست استفاده کنید، چه جدید و چه قدیم
همه منابع مهم هستند. در لیست قدیمی من ناپلئون هیل وجود دارد که تقریبا صد سال پیش بر این نظر بود که بین تجسم خلاق و موفقیت رابطه وجود دارد. من در عین حال از منابع جدید مثل منبع یابی جمعیت نیز استفاده می‌کنم. هر چند من نسبت به گرایش بیش از حد به اینترنت خوشبین نیستم؛ اما دوست و طراح با استعداد من النا کریگنر با فعالیت اینترنتی خود تحت عنوان KickStarter campaign برای من الهام بخش بود. فعالیت او ساده، جالب و ظریف است و به همین خاطر برخلاف بسیاری از افراد دیگر، میل و کشش ایجاد می‌کند. در این تمرین برنامه‌ریزی، هیچ منبعی چه جدید و چه قدیمی برای رسیدن من به آینده مطلوب از نظر دور نگاه داشته نمی‌شود.
۶- کسانی که دائما نه می‌گویند را جدی نگیرید
من طرفدار انتقاد سازنده هستم. اما انتقادهای خارج از موضوع و فرضیات بی اساس یا نظراتی که فقط ریشه احساسی دارند (مثلا از طرف خانواده یا دوستان ناراضی) برای دستیابی به موفقیت مخرب هستند. چنین افرادی را در ذهن خود در یک جعبه قرار دهید، طوری که نتوانند جلوی دسترسی به آرزوهای شما را بگیرند. افراد همراه را پیدا کنید و آنها را در کنار خود قرار دهید. آنها را در آینده مطلوب خود دخالت دهید و به آنها نیز کمک کنید تا به اهداف خود دست یابند.
۷- به حد وسط راضی نشوید
هر چند تبدیل شدن به استیو جابز بعدی احتمالا در برنامه من و جی نیست، اما هر دو نفر ما مایلیم از سد محدودیت‌های امکانات بالقوه خود عبور کنیم. رضایت بسیاری از افراد در انجام کارهای آسان است به جای آنکه انرژی و فعالیت خود را صرف خلق یک موضوع متفاوت و معنادار کنند. اما این افراد از خود می‌پرسند چرا کاری که انجام می‌دهند هیچ‌گاه چشمگیر نیست. افرادی که یک رویکرد واکنشی نسبت به رشد و توسعه دارند به همان سرنوشت شومی دچار خواهند شد که شرکت‌ها، مدیران و کارمندانی که اجازه می‌دهند بازارها، تکنولوژی و رقبا سرنوشت آنها را تعیین کنند به آن دچار خواهند شد. بازی زندگی برای بازیکنان سختکوش خود که از انرژی، هوش و خلاقیت خود برای تصمیم‌گیری و به دست گرفتن زندگی خود و آنچه آنها را به راستی خوشحال می‌کند بهره می‌برند، پاداش به همراه دارد.

همان طور که جیم کالینز در کتاب خود تحت عنوان «انتخاب بهترین بودن» عنوان می‌کند که خوش‌شانسی و بد شانسی برای همه اتفاق می‌افتد؛ این برنامه‌ریزی و اجراست که بازگشت به خوش شانسی را تضمین می‌کند .

image

این نوشته در خواندنیها ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.