سیف فرغانى

 

 

سخنورى بزرگ وتوانا که با اندک زیسته واز  ژاژخواهى فرمانروایان پرهیز داشته  وبا  برشمردن زشتی‌ها وپلیدیهاى روزگار فرمانروایى ایلخانان مغولان ،  به پند واندرز گروه هاى فاسد اجتماعى پرداخته است .

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

 

هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوِم محنت از پی آن تا کند خراب

 

بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایّام ناگهان

 

برباغ و بوستان شمانیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام

 

برحلق و بردهانِ شمانیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

 

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان دربقا نکرد

 

بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت

 

این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غُبارش فرونشست

 

گرد سُم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت

 

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروان سرای بسی کاروان گذشت

 

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مُفتخر به طالعِ مسعود خویشتن

 

تاثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شماناکسان رسید

 

نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان

 

بعداز دوروزاز آن شمانیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمّل سپر کنیم

 

تا سختیِ کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدّتی

 

این گُل، ز گُلستان شمانیزبگذرد

آبیست ایستاده دراین خانه مال وجاه

 

این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپُرده به چوپان گرگ طبع

 

این گُرگیِ شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حُکم اوست

 

هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خواهم که به نیکی دُعای سیف

 

یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

 

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.