فضیلت وفرهنگ گفتگو

image

گفت و گو ساده و پیچیده است. گفت و گو مهارتی چند بعدی است. گفت و گو تنها سخن گفتن نیست؛ شنیدن مشتاقانه نیز هست؛ تنها اظهار وجود نیست؛ تلاشی دو جانبه یا چند جانبه برای کشف همدیگر است.
گفت و گو، نگاه کردن به موضوع است از زوایه دید مخاطب، ایستادن در موقفی است که حریف در آنجا زیسته است.

گفت و گو، رگبار کلمات نیست که در خشاب بیان گذاشته و بی مهابا به سوی حریف شلیک شود؛ سکوت هایی کوتاه و اندیشیدن هایی عمیق نیز هست.

گفت و گو، جستجوی دو جانبه حقیقت است ،نه ایستادن در موضع دانای کل.
گفت و گو، ترکیب هنر مندانه ای از همدلی، بردباری ، مدارا و نیک خواهی است.
گفت و گو، مهارت متمرکز شدن بر موضوع و مهار کردن اندیشه های نامربوط است.
گفت و گوی درست، تمایز دو دیدگاه را آشکار می کند، اما به سوء تفاهم نمی انجامد.
گفت و گو، نگاه کردن با چشم دیگری و شنیدن با گوش های مخاطب است.

گفت و گو به اشتراک گذاشتن احساس ها و مبادله ارزش هایی است که به زندگی و بودن ما معنی بخشیده است .
گفت و گو همایش اندیشه ها و تجربه هاست.
گفت و گو رقابت نیست، فضایی برای حمایت است.

در همکلامی های روزمره، ما معمولا حرف میزنیم، نطق می کنیم، توصیه می کنیم، فخر می فروشیم، رنج می دهیم، تحقیر می کنیم؛ جدال می کنیم، طعن و کنایه می زنیم، انتقام میگیریم، درد دل می کنیم، شکایت می کنیم، ستایش می کنیم، و ده ها کار دیگر؛ اما گفت و گو نمی کنیم.

گفت و گو هنر انسان بودن، هنر تحقیق، کشف، منطقی بودن و مهرورزیدن است. بی شک گفت و گو یکی از متعالی ترین شیوه های مهر ورزیدن است.

مدعیان عشق که می گویند بی صوت و صدا با هم حرف میزنند اگر در موقع لزوم نتوانند گفت و گو کنند، عشقشان ناتمام و یا دروغین است.
گفت و گو می تواند بخش مهمی از مخاصمات را تعدیل کند. پایان هر نزاعی با گفت و گو شروع میشود. پس چرا پیش از نزاع گفت و گو نکنیم؟

گاه میتوان با خویشتن خود گفت و گو کرد و ما در اغلب اوقات در حال گفت و گوی درونی هستیم. آنان که از گفت و گو می گریزند از خویشتن خویش می گریزند. بخشی از خود را سرکوب یا انکار می کنند. چه بسا در دیگری بخش سیاه و پس رانده شده ی خویش را شهود می کنند. سایه هراس انگیز خود را در دیگری می بینند.

گفت و گوی حقیقی، التزام به برابری و همپایگی با مخاطب است. در دو موضع نابرابر، گفت و گویی محقق نمی شود. هر کس در توهم فرابشری بودن و قدوسیت باش، نمی تواند با دیگری گفت و گو کند. به همین دلیل تمامیت خواهان و دیکتاتورها، فاقد فضیلت و مهارت گفت و گو هستند. آنها در منولوگ های خود پرستانه ی خود دفن می شوند.

البته گفت و گو، در میان انسان ها صورت می گیرد. اما نمی توان به بهانه ی انسانی نبودن شیوه زیست دیگری از گفت و گوی سازنده گریخت.

با کسی که به جای گفت و گو؛ مخاصمه و مجادله می کند، مغلطه، می کند فخر می فروشد، تحقیر می کند، فریاد می کشد، خشونت می ورزد، ناز می کند، ادا در می آورد و چهره در هم می کشد، ناسزا می گوید، دروغ می گوید، نیرنگ می زند، قهر می کند، لوس باز ی در می آورد و …، می توان سخن نگفت، اما یادمان باشد او بیش از همه، به آموختن مهارت گفت و گو و کشف لذت روییدن و بالیدن به وسیله گفت و گو نیازمند است.

برای زیستن در جهانی بهتر، انسانی تر و رنجهایی کمتر، ناچاریم مهارت گفت و گو را بیاموزیم و آن را به فرهنگ تبدیل کنیم

 

 

این نوشته در خواندنیها ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.