قهوه خانه هاولکا

securedownload

باورکردنی نیست!
درماه آوریل امسال؛ سال۲۰۱۱ میلادی؛ اهل قلم وهنرــ نویسندگان وهنرمندان ــ هنرپیشگان تاتروسینما؛ نقاشان و مجسمه سازان؛ سیاستمداران ــ سوسیال دموکرات ها ودموکرات مسیحی هاــ پست خانه اتریش ودرصدرآنان رئیس جمهورکشورفدرال اتریش صدمین سالگرد یکی ازاهالی وین را جشن گرفتند.
این شهرنشین وینی نویسنده وهنرمند مشهوری نیست؛ برصحنه تاتروحوزه سیاست هم هرگزقدم نگذاشته؛ آریستوکرات وفیلسوف هم نیست. می پرسید پس کیست که دنیای هنروسیاست اتریش تولدش را جشن می گیرد؟.
درپاسخ پرسش شما بافروتنی پاسخ می دهم: لئوپولد هاولکا(۱)؛ شغل قهوه چی ومالک قهوه خانه ای درقلب وین
قهوه خانه ای با میزوصندلی های تونت ؛ پوسترو تابلو بردرودیواروقهوه خوب وگوارا.
مردی است افتاده و فروتن؛اگرگذرتان به قهوه خانه اوافتاد؛ ازشما همانگونه پذیرائی می کند که ازبانوی نویسنده اتریشی و برنده جایزه ادببات نوبل ؛ خانم الفریده یلنک(۲):
لئوپولد هاولکا دریازدهم آوریل؛ سال ۱۹۱۱ میلادی درمیستل باخ درنزدیکی وین بدنیاآمد؛ پدرش کفاش بود؛ در۱۵ سالگی به وین آمد ودررستوانی شغل گارسونی را آموخت؛ درهمان رستوان؛ با ژوزفین آشناشد، این آشنائی به ازدواج این دو منتهی شد.سال ۱۹۳۶ باهم قهوه خانه «وین قدیم» رابراه انداختند؛ سه سال بعد بخاطرکرایه سنگین کرکره های قهوه خانه را پائین کشیدند و قهوه هاولکارابه راه انداختند؛ باظهورهیتلرواشغال اتریش باردیگردرهای قهوه خانه بسته شد .جنگ که به پایان رسید زن وشوهرکرکره های قهوه خانه را بالا بردند. قهوه خانه این زوج به مرورزمان پاتوق نخبگان وگلهای سرسبد جامعه اتریش شد. اما ــ ورازموفقیت این جماعت فرنگی درهمین اما است! ـ اما فکرنکنید که زن وشوهربا مشتریانی چون الیاس کانتی و هنری میلرو اسکارورنرووو؛ طاقچه بالا گذاشتند و قیمت قهوه وچای وشیرینی رادووسه برابرکردند وبه شهروندانی چون من وشما روی خوش نشان ندادند. نه ! برای قهوه چی ما وهمه قهوه چی های وینی « مهمان پادشاه است »
هاولکا رازموفقیت قهوه خانه اش را درجمله ی ساده ای چنین توصیف می کند: «همیشه این انسان ها هستند که درشهرت و موففیت قهوه خانه نقش اساسی را بازی می کنند»
ژوزفین هاولکا ۶ سال پیش در ماه مارس ۲۰۰۵ درگذشت. میشائیل هویپل شهرداروین ومردمقتدر وصاحب نفوذ سوسیال دموکرات های اتریش مرگ خانم ژوزفین هاولکا را «فقدان یک افسانه وینی» خواند و آمادگی شهروین را برای دفن اودرقبرستان وین درقطعه خاص شخصیت های برجسته اتریش اعلام نمود( نگاه کنید به همین قلم . بخارای شماره ۵۵ ، آبان ۱۳۸۵)
روزنامه لوموند در۱۹ ماه ژوئیه ۲۰۰۶ درمقاله مفصلی قهوه خانه هاولکا را به خوانندگان فرانسوی خود معرفی کرد
دریازدهم آوریل امسال؛ سالروز تولد لئوپولد هاولکا؛ هانس فیشر؛ رئیس جمهور اتریش رسما طی تلگرافی تولد لئوپولد هاولکا را به اوتبریک گفت.وسرآخر پست اتریش تمبرویژه ای خاص قهوه خانه هاولکا منتشرکرد
لطف کنید واین چهار خبررا کنارهم بگذارید:
۱) زنی؛ قهوه چی فوت می کند؛ شهردارشهردومیلیونی وین به همسرش تسلیت می گوید؛ مرگ او رافقدان یک افسانه وینی می خواند وآمادگی شهروین را برای دفن اودرقطعه خاص شخصیت های برجسته اعلام می دارد
۲) ۶سال بعد شوهراین زن؛ لئوپولد هاولکا پا به سن ۱۰۰ سالگی می گذارد و رئیس جمهور کشور فدرال اتریش تولد اورا تبریک می گوید. قراربود هانس فیشر درروزتولد اوشخصا به قهوه خانه هاولکا برود؛ قهوه ای بنوشد وبا لئوپولد گپی بزند که با کسالت هاولکا؛ ملاقات منتفی شد.
۳)لوموند این سرگل مطبوعات دنیا؛ دوصفحه از روزنامه را به قهوه خانه هاولکا اختصاص می دهد.
۴) پست اتریش تمبری به مناسبت تولد هاولکا منتشرمی کند
چه خبره ؟ چرا؟
حال لطف کنید وسری به کافه نادری خودمان بزنید ــ البته اگرتابحال کلنک بسازوبفروش ها بسراغش نیامده باشند
قهوه خانه ای که زمانی پاتوق نویسندگان؛ شعرا؛ ومردم کوچه وبازارتهران بود؛ قهوه خانه ای که خاچیک مادیکیانس مهاجرروسی هشتاد وخورده ای سال درقلب تهران به راه انداخت ، اگرشما شنیده اید؛ من تابه امروز نه شنیده ام ونه دریک نشریه وطنی خوانده ام که این خاچیک عزیزما کی فوت کرد؛ کی بود؟ چه زمانی به ایران آمد؟ چرا به ایران آمد؟ چرا قهوه خانه بازکردوبه شغل شریف بسازوبفروشی روی نیاوردوچراوچرا
وآیا دراین سرزمین پهناوربا ۷۰ میلیون جمعیت؛ کارگردان جوانی پیدانمی شود که بادوربین اش سری به کافه نادری بزند و شناسنامه قهوه خانه نادری را ورق بزند وفیلمی برای ثبت درتاریخ خلق کند؟
لئوپولد هاولکا بتازگی ــ درسن ۱۰۰ سالگی ! ــ بازنشسته شده ؛ اما پسرش با دونوه جوانش جای پدروپدربزرگ نشسته اند و کتاب نفیسی با نام «هاولکا» دوسال پیش منتشرکردند.این کتاب داستان و حکایت قهوه خانه هاولکااست
قهوه خانه هاولکا گوشه ای از تاریخ  فرهنگ و هنر اتریش است  باسلام  به لئو.پولد هاولکا و بادرودی گرم به روح خاچیک عزیزما

برگرفته از بخارای شماره ۸۲مرداد ــ شهریور ۱۳۹۰ 

این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.