کمال این است و بس

securedownload
از شادروان حاج میزا حبیب خراسانى 
 
گوهر خود را هویدا کن؛ کمال اینست و بس

خویش را در خویش پیدا کن؛ کمال اینست و بس

 سنگ ِ دل را سرمه کن در آسیای رنج و درد

دیده را زین سرمه بینا کن؛ کمال اینست و بس

 همنشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب

در درون اهل دل جا کن؛ کمال اینست و بس

دل چو سنگِ  خاره شد ای پور عمران با عصا

چشمه‌ها زین سنگِ  خارا کن؛ کمال اینست و بس

 چند می‌گویی سخن از درد و رنج دیگران

خویش را اول مداوا کن؛ کمال اینست و بس

 باد در سر چون حباب ای قطره تا کی؟ خویش را

بشکن از خود؛ عین دریا کن؛ کمال اینست و بس

 چون به دستِ  خویشتن بستی تو پای خویشتن

هم به دستِ خویشتن وا کن؛ کمال اینست و بس

 کوری چشم عدو را روی در روی حبیب

خاک ره بر فرق اعدا کن کمال اینست و بس

 

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.