ما سه نفر با هم هستیم !

 

securedownload (1)
زنی هنگام  بیرون آمدن از خانه  سه مرد پیر را  دید که جلوى در  خانه نشسته اند .
به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمایید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.
• انها پرسیدند:”آیا شوهرتان خانه است؟
• زن گفت:”نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.
• آنها گفتند:”پس ما نمی توانیم وارد شویم.
• عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
• شوهرش به او گفت:”برو وآنهابگو شوهرم آمده، بفرمایید داخل.
• زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند:”ما با هم داخل خانه نمی شویم.
• زن با تعجب پرسید:”چرا !؟ “یکی از پیرمرد ها به دیگری اشاره کرد و گفت:” نام او ثروت است.”و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:” نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.
• زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهر گفت:”چه خوب،ثروت را دعوت می کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود!”ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:” چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟
• عروس خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:” بگذاریدعشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.
• مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:”کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.
• عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:
• شما دیگر چرا می آیید؟
• پیرمرد ها با هم گفتند: اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید بقیه نمی آمدند ! ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت را در پِی خود بهمراه خواهد آورد
این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.