مرثیه پشوتن درمرگ اسفندیار

securedownload

اسفندیار شاهزاده بلند آوازه ونیکو کار کیانى در سرانجامى شوم  که پدرش گشتاسپ براى او فراهم آورده  به دست جهان پهلوان رستمِ دستان کشته میشود ، پشوتن ( خردمندِ فرزانه )  که مانند همه ایرانیان نتوانسته از برخوردِ  دو پهلوانِ پاکنهاد جلوگیرى نماید این چنین مرثیه سرایى میکند

پشوتن  همی  گفت رازِ جهان
که  داند ز دین آوران  و مهان
چو اسفندیاری که از بهر دین
به مردی برآهیخت شمشیر کین
جهان کرد پاک از بدِ بت پرست
به بد کار  هرگز  نیازید  دست
به روز  جوانی  هلاک  آمدش
سرِ تاجور سوی خاک آمدش
بدی را کزو هست گیتی به درد
پر آزار ازو  جان  آزاد  مرد
فراوان  برو  بگذرد   روزگار
که  هرگز  نبیند  بدِ کارزار

 

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.