میخواهم بگویم فقرهمه جا سر می کشد !

securedownload 

 فقر، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست

  فقر چیزی را “نداشتن” است ،  ولی ، آن چیزپول نیست  طلا و غذا نیست

 فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی می نشیند

 فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی راخرد می کند

 فقر، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند 

 فقر، پوست موزی است که ازپنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود

 فقرهمه جا سر می کشد 

فقر، شب را” بی غذا” سر کردن نیست ، 

فقر، روز را  ” بی اندیشه ” سر کردن است . 

 

 ” دکتر على شریعتى ”    

این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.