پوشش جیوه اى روى چشم !

securedownload (1)

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست …

عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟

گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.

بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟

گفت: خودم را می بینم !

عارف گفت: ولی اکنون  دیگران را نمی بینی !

آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز “شیشه”

 اما در آینه لایه ی نازکی از جیوه  در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی

 این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :

 وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس محبت می کند.

 اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند !

 تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن  ” پوشش جیوه ای  “   را از جلو چشم هایت برداری، تا بار

                                      دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری …

این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.