چرایى مقابله ایدئو لوژیک ایرانیان با تازیان مسلمان

عمده ترین دلیل ایجاد نهضت شعوبیه و جنبش مقاومت فرهنگی ایرانیان در برابر اعراب چنین بود که حکومت بنی‌امیه برپایه تحقیر ملل غیر عرب استوار شد و آنان را “موالی” به معنای بندگان می‌نامیدند و رفتار و قوانینی تحقیرآمیز برایشان وضع کرده بودند که همین موضوع دلیل اصلی بوجود آمدن گروه های روشنفکری درمیان ملل مغلوب و بخصوص ایرانیان بود که در مقام مبارزه با نژادپرستی امویان برآمدند. برای روشن شدن و درک رنج تحقیری که ایرانیان در دو قرن اولیه اسلام کشیدند، میتوان به نمونه های زیر توجه کرد و ایرانیان را در مقابله با این موجودات خبیث (بنی‌امیه)، محق دانست:

اعراب هیچگاه در یک صف با موالی حرکت نمیکردند و اگر عربی میمیرد، مولا نمیتوانست با دیگران بر جنازه او نماز گذارد!
هنگام میهمانی، مولا را ولو اینکه با فضل و باتقوی بود، بر سر خوان (سفره) نمی نشاندند، بکه او را در سر راه نشانده تا مردم بدانند که او عرب نیست!
اعراب آنچنان دچار توهم شدند که میپنداشتند جسم و مزاج آنان نیرویی فوق العاده دارد و میگفتند زن قریش تا ۶۰ سالگی و زن عرب تا ۵۰ سالگی بارور میشود و زن و مرد عرب هیچگاه افلیج نمیشوند و تنها فرزندانی که از زنان غیر عرب باشد فلج میشوند! به همین دلیل خلافت و جانشینی و حتی ارث را بر پسر کنیز (غیر عرب) حرام کردند، حتی اگر پدرش از قریش باشد! مثلا هنگامی که زید بن علی بن حسین (مذهب زیدیه – پیشوای حوثی های یمن) برعلیه بنی‌امیه قیام کرد، “هشام اموی” بر وی نوشت: شنیده ام هوای خلافت داری! تو که مادرت کنیز است، چگوه میتوانی خلیفه شوی؟!…
اعراب را تا زمان بنی عباس چنین رسم بود که چون از بازار چیزی خریده و به خانه بازمیگشت، اگر در میان راه، یک موالی را میدید، او را مکلف میکرد که متاعش را بی چون و چرا به مقصد برساند. و یا اینکه اگر عربی پیاده بود و در راه به یک موالی سواره میرسید، مولا موظف بود که مرکوب در اختیار عرب گذاشته و خود در رکابش طی طریق کند! همچنین هر عربی می‌خواست زنی از موالی اختیار کند، بدون اطلاع و کسب اجازه از کسان و خانواده زن، او را به عقد خویش درمیاورد و از طرف حکومت نیز سرزنش نمیشد!!
اعراب در موقع جنگ آنها را پیاده و با شکم گرسنه به میدان جنگ برده و کمترین سهمی از غنیمت ها به آنان نمیدادند و حتی اجازه سوارشدن بر اسب را نداشتند، و مختار با همین تدبیر که موالی را اجازه سوار شدن بر اسب داد و در غنیمت ها شریکشان کرد، توانست سپاهی عظیم بوجود آورد و از کشندگان حسین بن علی انتقام گیرد.

البته ایرانیان نیز درمقابل این ستم های متجاوزان، هیچگاه خاموش نبوده و هرکجا که در میان خود اعراب ،شورشی میشد به آنان می‌پیوستند! بعنوان نمونه قیام مختار و یا در شورش فقیهان به رهبری “ابن‌اشعث” برعلیه حجاج یوسف، فیروز نامی از موالی بود که شجاعت و بیباکی اش سخت حجاج را نگران کرده و برای سر او هزار درهم جایزه گذاشته بود و درعوض فیروز نیز متقابلا میگفت:
…. هرکس سر حجاج را آورد، صدهزار درهم او را باشد!!….
سرانجام با شکست ابن‌اشعث، فیروز به خراسان گریخت و در آنجا طبق معمول با خدعه دستگیر شد و به نزد حجاج فرستادند و حجاج با شکنجه های دردناک فیروز را بکشت.

بن مایه: تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام

                                         علی سجادی

 

 

این نوشته در خواندنیها ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.