چرا سگ در اسلام نجس شد

 نخست به معنی سپنجگانه می پردازیم

۱-سپنج یااسفنج یا اسپند ویاسپند که گیاهی خوش بوی است که آن را بر آتش نهند.
۲- اسپنج و اسپند به معنی مقدس است همچون اسفندیار که به معنی نگاهدارنده مقدس می باشد
۳-به معنی میهمان است که فردوسی فرماید :

به بازارگان گفت ما را سپنج
توان کرد کز ما نبینی تو رنج

۴- به مفهوم عاریت باشد
چه بندی دل اندر سرای سپنج؟
چه یازی به رنج و چه نازی به گنج ؟

۵-به معنی نا پایدار رودکى مى سراید

به سرای سپنج مهمان را

دل نهادن همیشگی نه رواست

 

معانی سپنج را که به تفصیل آوردم بدین جهت است که به واژه ی سپنجانگیه که در فارسی پهلوی به معنی مهمان نوازی است وهمچنین سپنجگانی یا به قول اعراب سفنجقانیه بپردازیم.
سپنج گانی یا سپنجانگیه یا سفنجقانیه که معنی میهمان نوازی است به صورت قانونی درآمد که اعراب خود را میهمان می خواندند وایرانیان که صاحب خانه بودند باید کاملا در اختیار مهمان باشند.
سلام از کیست ؟
از صاحب خانه .
احترام چه کسی واجب است ؟
احترام مهمان
صاحب خانه حق ندارد در مقابل میهمان بنشیند یا بر مرکبی سوار شود و یا بدون اجازه ی او کاری را که بخواهد انجام دهد.
دستورات و فرمان هایی را بر ایرانیان تحمیل می کردندکه برخی از آنان از این قرار بودند.
و این زور گویی را نیز فرمان الهی می نامیدند
۱-هر سرباز یا مأمور عرب می توانست به هر خانه ای که دلش بخواهد یک شب و یک روز برود ومهمان باشد واز قانون سپنجگانی استفاده کند
۲-همه ی عرب ها که ایران را تسخیر کرده بودند میهمان ِ ایرانیان بودند ، و قانون سفنجقانیه می گفت که اگر ایرانی عربی را میزد سزایش مرگ بود. اما اگر عرب ایرانی را می کشت به کسی پاسخ گو نبود.
۳-هزینه ی سفر اعراب در مرز ایران از بودجه ی سفنجقانیه تأمین می شد- قانون سپنجگانه می گفت ارباب اعرابند و کار گر و کشاورز و مزدور ایرانیان اند بنا بر این از هر محصول کشاورزی و معدنی ودامداری وغیره از هر پنج تایی سه تای آن قسمت اربابان یعنی اعراب ودو تا ی آن از آن رعیت یعنی ایرانیان است.
بنا بر این میهمان به هر جا و به هر خانه ای که می خواست می توانست بدون پرس و جو وارد شود و اهل خانه هیچ حق اعتراضی رانداشتند و اگر ممانعت می کردند کشته می شدند. زیرا قانون سپنجگانه برایشان توضیح داده شده بود

وامّاسگانِ محله ها و کوی ها و برزن ها و خانه ها که قانون اعراب را نمی شناختند و غریبه برایشان غریبه بود و به میهمان حمله می کردند و مزاحم بودند. و از آن جایی که دین حلّالِ همه ی مشکلات است این مشکل را هم به کومک یک فتوا حل کردند تا مردمِ زیر سلطه از سگ دوری کنند و سگ سنگ راه مهمان نباشد. واین بود که سگ این حیوان عزیز نجس شد ، پلید شد و دوریِ از آن مطبوعِ طبع اعراب و فتوا دادند که سگ نجس العین است. همین !
منابع

تاریخ طبری
تاریخ اسلام
فرهنگ لغات

              ” محمود خیبرى “

 

 

 

این نوشته در خواندنیها ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.