گوینده اى که هیجگاه برمنبر جلوس نکرد

 

image

او ذاکرى مخلص بود وایستاده سخن مى گفت

شادروان علی اکبر واعظ کرمانى (شیخ برپا) از گویندگان و وعاظ بزرگ و مشهور استان خراسان است. آن روان شاد در سال ١٢۶١ خورشیدى در سیرجان کرمان متولد شده و به علت فوت پدر و مادرش در کودکی یتیم و سرپرستی او به عهده عمویش آخوند ملاعباس که در مشهد اقامت داشت واگذار گردید.
ملاعباس مردی ادیب ، فرزانه  و خوش قریحه بود و با شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، مثنوی معنوی و دیوان اکثر ادبا و عرفا آشنایی داشت. او صاحب قهوه‌خانه ای در مشهد بود که به «قهوه خانه ملاعباس» اشتهار داشت وامروز در مثل مشهور خاص وعام است
در آن زمان که سینما وتلویزیون  وجود نداشت  یکی از تفریحات مردم مشهد حضور در قهوه خانه و استماع نقالی شاهنامه  و در ایام محرم پرده خوانی بود، در بیرون قهوه خانه وبراى طبقات مختلف  مسابقات و سرگرمی  هایى از قبیل اسب سوارى ،  قوچ بازی، خروس بازی انجام می شد و همچنین قهوه خانه محل تجمع و مشورت مردم بود واز هر گروه اجتماعى در آنجا حضورداشتند ، قافله‌ها  ( کاروان ها ى )عازم کربلا از مبدا قهوه‌خانه به شریف آباد، سنگ بست و سپس عازم عتبات می شدند و در واقع سازمان دهی اعزام قافله های پایین خیابان (یکى از چهار محله مشهد آن زمان )از محل مذکور انجام می شد.
شیخ علی اکبر مدتی نزد عموی خود بود و نزد آن مرحوم علوم اولیه را فرا گرفت سپس تحت تاثیر حالات عرفانی که در ایام محرم برای او به وجود آمده بود به یکی از قافله ها پیوست  ودر سال ١٢٨٣عازم عتبات  شد و در نجف به محضر علما عظام آن روز نجف راه یافت و پس از تکمیل تحصیل و کسب اجازه از آن بزرگوان به مشهد مقدس بازگشت و کار وعظ و گویندگی را با روشی نو که خود مبدع و مبتکر آن بود آغاز نمود و بدواً مورد حمایت همشهریان کرمانی مقیم مشهد قرار گرفت و در تکیه کرمانیها به وعظ و خطابه مشغول شدو بزودى آوازه سخنوریش فراگیر شد وبه سایر شهرهاى خراسان ازجمله شیروان ، قوچان ، بجنوردگسترش یافت.

او در کار گویندگی روش و سبک تازه ای را در پیش گرفت و با درک شرایط آن روز کشور برای تنویر  افکار عمومی کوشش فراوان نمود. به نقل ازمعتمدین مشهد که مجالس او را دیده‌اند. می گویند شیخ برپا در سخنرانیهای خود مجموعه‌ای از داستان، پند، امثال و حکم و خوشمزگی‌ها بیان می کرد که تا آن زمان معمول نبود که به زودی مورد توجه مردم قرار گرفت و منبر او با استقبال و توجه مردم همراه گردید. شیخ علی اکبر کرمانى در روش خاص خود مقاصد سیاسی را در قالب داستان، طنز، و امثله و ایهام بیان می کرد و روز به روز به تعداد ارادتمندانش افزوده می شد.

آنهائی که منبر او را دیده اند می گویند در صحن نو (آزادی) و یا جامع گوهرشاد و تکیه کرمانیها جمعیت زیادی اجتماع می نمودند حتی گاهی مردم برای استفاده از منبر او که در روستاهای اطراف انجام می شد راههای دور را با علاقه می پیمودند. سخنرانیهای آن مرحوم در روستای گل خطمی مشهد وحضور انبوه و گسترده مردم که از مشهد برای استماع سخنرانی می رفتند گواه صادقی است بر این مدعا که آن مرحوم تا چه اندازه دردل مردم روزگار خود جای داشته است  ٠به علت  حضور انبوه و رونق مجالسى که او سخن مى گفت واقبال وتوجه مردم  به نحوه معیشت ایشان که موجب گرایش بیشتر  اهالى مشهد شده بود مورد حسد حاسدان قرار گرفت و با آخرین سخنرانی که  در واقعه کشف حجاب در روستای گل خطمی  ایراد نمود وبه تایید مواضع شادروان حاج آقا حسین طباطبایى  قمى  سیاستهای رژیم را مورد انتقاد قرار داد اسباب دستگیری و بازداشت او را فراهم نمودند که از مهلکه گریخت، مدتی در منزل مرحوم  پدرم حاج اسد آقا میلانى پنهان بود و سپس عازم عتبات عالیات شد. پس از آرام شدن اوضاع   از عتبات مراجعه وهر روز به تعداد علاقه مندانش اضافه می شد .رویکرد واقبال مردم  براى دعوت ایشان به شرکت در مجالس به حدى بود که گاهی برای شرکت درتکایا و مجالس با کمبود وقت روبرو مى شد

در سال ١٣٢٣به بیماری  تنفسى مبتلا شد که به تدریج سخنرانی را برای اومشکل وبتدریج ازسخن گفتن بازماند در سال ١٣٢۵به رحمت ایزدی پیوست و به دستور حاج علی نصراله ‌نیابزرگ کرمانیهای مقیم مشهد در مقبره خانوادگی آنان در صحن نو (آزادی) درجوار امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
شیخ علی اکبر  ایستاده سخن می گفت و از منبر و صندلی استفاده نمی کرد ودر مجالسى  که  به ندرت واز نظر تسلط بر مستمعین بر منبر می قرار مى گرفت ، موقع سخنرانی  از جای خود بلند می شد و توجه بیشتر مردم به او معطوف می گردید در ذکر مصائب عاشورا   با احترام وحالتى خاص پای منبر می ایستاد و در همان حال  ذکر مصیبت را در قالب  اشعار سوزناک بیان می نمود به نحوی که  از شدت هیجان و گریه از ادامه سخن باز می ماند و یکی از مداحان اهل بیت مجلس او را ادامه می داد. روی همین اصل که ایستاده سخن می گفت به شیخ برپا معروف گردید یعنی شیخى  که ایستاده سخن می گوید.
او از ذاکرین مخلص حضرت اباعبداله الحسین (ع) بود و از حضرات آقایان سید ابوالحسن اصفهانى وحاج آقا حسین طباطبایى قمى صاحب اجازه بود ٠شادروان حاج سید میرعیسى اسلامبولچى و روانشاد حاج سید تقى صفوى وبسیارى ازمعتمدین مشهد اظهار کرده اندکه  شیخ على اکبر هرچه ازمردم دریافت میکرد با وسواسى خاص  به نیازمندان میرسانید وخود در وجوه واصله تصرف نمى نمودوبراى امرار معاش خویش به  خرید وفروش انواع انگشترى عقیق وفیروزه وکتابهاى  خطى وقدیمى مى پرداخت .
امروزه در ایام سوگواری محرم وسیله قدما در تکیه کرمانی های مقیم مشهد خدمات آن بزرگوار یادآوری می شود  در محله پایین خیابان و در بافت قدیمی شهر مشهد کوچه بزرگی است که یازده کوچه از آن منشعب می شود ، مردم آنرا به نام ایشان (شیخ برپا) نام گذاری کرده و یاد و خاطره او را همواره گرامی داشته اند.
ازدکتر على میلانى استادتاریخ ادبیات  دانشگا ه استانبول
این نوشته در یاد گذشتگان ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.