بایگانی برچسب: s

خاطر نمى آوریم که هدفى داشته ایم

شاید داستان پیرمردى را شنیده‏اید که مى‏خواست به زیارت برود اما وسیله‌‏اى براى رفتن نداشت. به هر حال یکى از دوستان او، اسبى برایش آورد تا بتواند با آن به زیارت برود. یکى دو روز اول، اسب پیرمرد را با … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای خاطر نمى آوریم که هدفى داشته ایم بسته هستند

به چشم پوشى عاقلانه باور داشته باشید

  ﺷﺒﻲ ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﻲ در جستجوى غذا ﻭﺍﺭﺩ یک کارگاه ﻧﺠﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮد . آن نجار عادتش ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﻗﻊ تعطیل کارگاه وترک محل کار ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻛﺎﺭﺵ ﺭﺍﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺍﻥ ﺷﺐ نیز ﺍﺭﻩ مورد استفاده روزانه اش … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای به چشم پوشى عاقلانه باور داشته باشید بسته هستند

تاوقتى تمام نشده ، کنار خیابان نه ایست !

  چراغ‌های مسجد دسته دسته روشن می‌شوند. الحمدلله، ده شب مجلس با آبروداری برگزار شد. آقا سید مهدی که از پله‌های منبر پایین می‌آید، حاج شمس‌الدین ـ بانی مجلس ـ هم کم کم از میان جمعیت راه باز می‌کند تا … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای تاوقتى تمام نشده ، کنار خیابان نه ایست ! بسته هستند

تاکى به تمناى وصال تو یگانه

  ‎ تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود ، از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید ، شب هجران تو یا نه ؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در هنر و ادبیات | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای تاکى به تمناى وصال تو یگانه بسته هستند

داستان زبانزد شدن کباب حسنى

    بسیار در گفتار روزانه این زبانزد (ضرب المثل ) را شنیده ایم که به گونه ای کار را انجا بده که نه سیخ بسوزه ، نه کباب. اکنون بخوانیم که این گفتار چرا زبانزد شد : شجاع السلطنه … ادامه‌ی خواندن

منتشرشده در خواندنیها | برچسب‌شده | دیدگاه‌ها برای داستان زبانزد شدن کباب حسنى بسته هستند