زناشویى در ایران باستان یا آیین پیوگانى

image

پیوکانی ، کاری نیک است. بنیادی است که یک زن و یک مرد را به نام “همسر“ به هم وابسته میکند تا توانایی شان در سازندگی و پیشرفت آفرینش رسایی یافته ، شادی شان افزوده شود ، و خوشبختی شان بیشتر گردد. بنیاد پیوکانی “ زناشویی “ باید برپایه های خرد ، دوست داشتن ، همکاری و دلبستگی به سازندگی استوار باشد و از نادانی ، هوس خودخواهی و ویرانگری به دور باشد
در آئین مزدیسنا زناشویی کاری است پسندیده و زندگی کردن در تجرد کاری است ناروا . اما همانگونه که زناشویی کاریست پسندیده ولی تعدد زوجات روانیست وکاریست ناپسند ، و به گرفتن یک زن فرمان داده شده است ـ همانگونه که یک زن نمیتواند درآن واحد چند شوهر داشته باشد برای مرد نیز امکان ندارد و باید تنها یک زن بگیرد. مگر اینکه زن و یا مرد یکی درگذشته باشد و یا جدا شده باشند آنگاه میتوانستند دوباره ازدواج کنند. تردیدی وجود ندارد که پایه گرفتن همسر در آیین مزدیسنا مبتنی بر آزادی گزینش است و در جای جای گاتها سخن از هم پرسی دختر و پسر با خرد و راستی است. پیوند زناشویی درآئین ایرانیان بنا بحالت و وضع مرد و زن به پنج گونه تقسیم میشد که در دفاتر زناشویی ثبت میشد: ۱ـ پادشاه زن ۲ ـ چاکرزن ۳ـ ایوک زن ۴ ـ سترزن ۵ ـ خود رای زن (خودسرزن)
۱ ـ پادشاه زن : دختر پس از رسیدن به سن بلوغ و انتخاب پسری به عنوان همسر و ازدواج با او چون نخستین بار است که عروس میشود پیوند آنها بنام پادشاه زنی بسته میشود.
۲ ـ چاکر زنی : اگر زنی بیوه پس از درگذشت شوهر خود با فرد دیگری ازدواج میکرد این پیوند زناشویی زیر نام چاکر زنی ثبت میشد. واژه چاکر زنی نویسندگان غیر زرتشتی را که با اصول مزدیسنا و انواع پیوند زناشویی آشنایی نداشتند بر آن داشت که نسبت تعدد زوجات به زرتشتیان بدهند ـ درحالی که زرتشتیان درهیچ دوره ای از تاریخ مجاز به گرفتن بیش از یک زن نبوده اند و حتا کردار یک یا دوتن از پادشاهان خودکامه و مستبد را نمی توان به حساب کل جامعه ی ایرانی و زرتشتی گذاشت.

۳ ـ ایوک زنی : وقتی مردی دارای فرزند پسر نبود اگر فرزند او منحصر به یک دختر بود ازدواج این دختر و اگر چند دختر داشت زناشویی دختر کوچکتر او زیر نام ایوک زن ثبت میگردد و نخستین پسری که از این زناشویی بوجود می آید به فرزندی جد مادری خود در میآمد .
نویسندگان ناآگاه غیر زرتشتی که میدیدند جمشید پسر شیرین بجای اینکه بنام پدرش جمشید خوانده شود بنام جدش جمشید رستم نامگذاری شده چنین می پنداشتند که رستم به راستی با دختر خود شیرین عروسی کرده است و زرتشتیان را باشتباه به ازدواج با محارم متهم کردند.
طبق سنت جوامع قدیم که امروز هم تا اندازه زیادی معمول است ، پس از پیوکانی ، دختران نام خانواده پسران را می پذیرند. برای این که نام و بقای خانواده از میان نرود ، گاهی پدر بدون پسری ، با دختر و دامادش قرار میگذاشت که اگر فرزند پسری پیدا کنند ، نخستین فرزند پسر را به فرزند خواندگی به پدر دختر بدهند. در این صورت این پسر نام خانواده پدر بزرگ (یا مادرش ) را میگرفت و از پدر بزرگ هم ارث می برد. خارجیان ، به ویژه یونانیان که با این سنت ایرانیان آشنایی نداشتند ، تصور میکردند که این فرزند نتیجه همخوابگی پدر با دخترش بوده است ! در حالی که این فرزند ، فرزند مرد دیگری بوده است ، منتهی برای حفظ نام پدرِدختر ، به فرزند خواندگی به او واگذار شده است.
۴ ـ ستر زن : واژه ستر یاستر در زبان پهلوی بمعنی فرزند است که در دوران باستان چون پسر بالغی بدون زن و فرزند فوت مینمود خویشان و بستگان او میبایستی دوشیزه ای را به خرج خود و بنام آن در گذشته زیر نام ستر زنی بعقد زناشویی جوانی در آورند ـ تنها شرط زناشویی آن بود که زوجین متعهد میشدند که یکی از پسران خود را به فرزند خواندگی شخص در گذشته بدهند.

۵ ـ خود رای زن (خودسرزن): در ایران باستان چنانچه پسر و دختری که به حد رشد قانونی رسیده بودند نسبت به هم علاقه باطنی پیدا کرده و خواستار زناشویی با هم بودند ولی پدر و مادر دختر بعلتی باین امر رضایت نمیدادن عقد زناشویی آنها حتا برخلاف میل پدر و مادر برگزار میشد و عدم تمایل پدر و مادر یک زوج یا هر دوی آنها مانع انجام این امر نبود ـ این ازدواج زیر نام خود رای زن یا خود سرزن در دفترها ثبت میگردید و دختری که ازدواجش در زیر نام خودرای زن ثبت شده بود از ارث پدر و مادر خود بهره ای نمی برد.

       ” نوشته آریا برات زاده “

 

بنیاد فرهنگى اصغر روزبهى — برا ى آگاهى بیشتر نوشته دکتر علیرضا شاهپور شهبازى را ببینید
https://unitediranzamin.wordpress.com/2012/03/12/incest_in_ancient_iran/

 

 

 

این نوشته در خواندنیها ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.