کاشکی این کلبه ی ناچیز من !

  1. image
  2. خانه ای می ساخت سقراط حکیم

    گرد وی از خلق غوغایی بخاست

    هر کسی از خانه اش عیبی گرفت

    این ز خردی و کجی ، آن کم و کاست

    آن یکی می گفت اینگونه وثاق

    کی سزا و درخور استاد ماست

    جملگی همراه گفتند ای حکیم

    این چنین خانه نه در خورد شماست

    زآنکه از تنگی و خردی اندر آن

    کس نمی داند شدن از چپ و راست

    فیلسوف از این سخن خندید و گفت :

    دوستان این خرده گیریها خطاست

    کاشکی این کلبه ی ناچیز من

    پر توانستی شد از یارانِ راست

    ” غلامرضا رشید یاسمى “

این نوشته در هنر و ادبیات ارسال و برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.